English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (7410 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bigbrother U رهبر درکار یا عقیدهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concertmaster U رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست
concertmeister U رهبر نوازندگان ویلن ومعاون رهبر ارکست
once famous belief U عقیدهای که یک وقت متداول بود
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
to recede from an engagement U از افهار عقیدهای خود داری کردن
paradox U عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
to i. person with an opinion U عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
paradoxes U عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
to recede from an opinicn U ازافهار عقیدهای خود داری کردن
at work U دست درکار
that depends U تا چه شرایطی درکار باشد
There must be a catch(trick)in it. U باید حقه ای درکار باشد
stick U پیچ درکار تحمل کردن
To put ones nose into other peoples affairs . U درکار دیگران فضولی کردن
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it . U کلکی درکار باید باشد ( هست )
supererogation U زیاده روی درکار خوش خدمتی
Something is wrong. U عیبی درکار [این موضوع] است.
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
premiering U رهبر
premieres U رهبر
leadden limbs U رهبر
head up <idiom> U رهبر
fuehrer U رهبر
fuhrer U رهبر
leaderless U بی رهبر
steerer U رهبر
premiered U رهبر
premiere U رهبر
pilot U رهبر
pilots U رهبر
guide U رهبر
skippers U رهبر
skippering U رهبر
skippered U رهبر
skipper U رهبر
premiers U رهبر
premier U رهبر
guided U رهبر
guides U رهبر
piloted U رهبر
leader U رهبر
leaders U رهبر
maestros U رهبر ارکستر
choreographer U رهبر گروهرقص
bellwether U رهبر پیشوا
precentor U رهبر سرایندگان
conductors U رهبر ارکتسر
bandmaster U رهبر ارکستر
conductor U رهبر ارکتسر
headsman U پیشوا رهبر
maestro U رهبر ارکستر
cheer leader U رهبر تماشاگران
cheerleaders U رهبر هورا کشان
choirmaster U رهبر دسته سرایندگان
floor leader U رهبر فراکسیونهای مجلس
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
rector U رئیس دانشگاه رهبر
cheerleader U رهبر هورا کشان
swami U رهبر مذهبی هندی
head U رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
frontbencher U رهبر گروه پارلمانی حزب
frontbenchers U رهبر گروه پارلمانی حزب
drum majorette U زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
downbeat U حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
moslem league U اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com